صدای مادرت رو شنید تو گودال مگه ولت کرد

یه خنجری به دستاش نمیبرد و معطلت کرد

یه نصفه روز تو گودال یه ذبح حنجر زبان کشیده 

تو دست و پا زدن هات زنجری کشیدی گلو بریده 

هنوز یادم نرفته ازت حیا نمیکرد 

نشسته بود رو سینه سرو جدا نمیکرد

 



مطالب مرتبط