لب گشود و عقده از دل باز کرد

با حسینش راز دل ابراز کرد 

کای زدور خورد سالی یاورم 

یاد داری در کنار مادرم؟ 

ماه رخسارت زمن دل می ربود 

تا برد خوابم نگاهم بر تو بود؟ 

یاد داری شامگاهی با حسن 

راه پیمودید دوشادوش من؟ 

غافل از خواهر نگردیدی دمی 

تا نباشد گرد من نامحرمی 

حال بین نامحرمان گردمنند 

خنده بر زخم درونم می زنند 

با تن تنها و چشم اشکبار 

کرده ام بر ناقه طفلان را سوار 

نیست عباس و علیِّ اکبرت 

بین دشمن مانده تنها خواهرت 

لطف خود را باز یارم کن حسین 

خیز از جا و سوارم کن حسین



مطالب مرتبط

بقیع و باید مثل عرش کنن
بقیع و باید مثل عرش کنن

پنج شنبه, 13 مرداد 1401

پخش
آمده ام آمدم ای شاه پناهم بده
آمده ام آمدم ای شاه پناهم بده

پنج شنبه, 02 تیر 1401

پخش
حسن مولا
حسن مولا

پنج شنبه, 13 مرداد 1401

پخش