به قدر زخم تو نذر ِ شكستگي كردم

اداي نذر ِشريكت فقط جبين مانده

بيا و جاي خودت را به نيزه محكم كن

هنوز سنگِ لبِ بام در كمين مانده

در اين شلوغيِ بازار جاي شُكرش هست

به حفظِ آبرو يك پاره آستين مانده

دلِ رقيه ات از غُصه ذوب ميگردد

سخن بگوي، مرا دلخوشي همين مانده


 



مطالب مرتبط