نروم از سر كویت چه برانی چه بخوانی

به خداییت قسم برتر از آنی كه برانی

به تو مأنوسم و یك دم ز تو مأیوس نگردم

چه به عرشم بكشانی چه به خاكم بنشانی

بنوازی بگدازی تو حكیمی تو بصیری

بكشی زنده كنی مصلحت از توست تو دانی

من بیچاره به غفلت ز تو هر سو بگریزم

تو كرامت كنی و باز به سویت بكشانی

كه مرا می دهد از لطف پناهی؟ تو پناهی

كه تواند گره از من بگشاید؟ تو توانی

چه عذابم كنی از خشم و چه از مهر ببخشی

این محال است كه از مملكت خود تو برانی

هر چه خواهی به سرم آر ولی روی مگردان

هر چه دادی بستان لیك خودت را نستانی

وای از سختی جان كندن و از لحظهٔ مرگم

تو مگر پیشتر از مرگ، علی را برسانی

"میثم" از كوی تو جایی نرود گفتم و گویم

نروم از سر كویت چه برانی چه بخوانی



مطالب مرتبط

ان ذکر الخير في العالمين
ان ذکر الخير في العالمين

دو شنبه, 01 شهریور 1400

پخش
برید کنار من خودم خاکش می کنم
برید کنار من خودم خاکش می کنم

شنبه, 24 اردیبهشت 1401

پخش