آه از اون لحظه ای که رسیدن

هر کدوم پیکرت رو کشیدن

سر رو زانوی مادر گذاشتی 

پس تو آغوش زهرا بریدن

غم همینه تو رو تشنه کشتن

غم همینه که به دشنه کشتن

غم همینه که کارت تمومه

غم همینه که ذبحت حرومه

از قفا میزد دست حق روی زمین دست و پا میزد

از قفا میزد پیر مرد ناتوان با عصا میزد

وای از این حالت تا کجاها زینبت اومد دنبالت



مطالب مرتبط

توی شبهای تنهاییم
توی شبهای تنهاییم

شنبه, 21 اسفند 1400

پخش
تو که باشی دلم دیگه نمی لرزه
تو که باشی دلم دیگه نمی لرزه

چهار شنبه, 12 شهریور 1399

پخش
رحمت واسعه ای
رحمت واسعه ای

پنج شنبه, 08 دی 1401

پخش