بی نیازا، عبد بی مقدار می خواهی چکار
  بنده ای که نیست توبه کار می خواهی چکار

در میان دردها، درد مرا یادت نرفت
  نیمهء شب اینهمه بیمار میخواهی چکار

ای رفیق نارفیقان! دست من را هم بگیر
  تو خودت گفتی بیا، اصرار می خواهی چکار

داد و قال این گنهکار از سر بیچارگی است
  ورشکسته بر سر بازار میخواهی چکار

تو همانی که همان اول مرا بخشیده ای
  من همان شرمنده ام! اقرار میخواهی چکار

می خری هربار.... یکبار آبرویم را ببر
  جنس بُنجل در ته انبار می خواهی چکار

من که گفتم از علی خیلی خجالت می کشم
  برگه ای از حیدر کرار می خواهی چکار

بوی خوش دارند اینجا گریه کن های حسین
  در میان این همه گل، خار میخواهی چکار

حاجتم را هم ندادی کربلایم را بده
  اینهمه تاخیر را این بار میخواهی چکار

عاشقان کوی جانان بیقرار زینبند
  گفت عزیزم بین کوفه یار میخواهی چکار

کاش بر می داشتم جوشن بجای پیرهن
  پیرهن بین سگان هار می خواهی چکار

گیرم اصلاً دوست داری بر سر نیزه روی
  دخترت را در صف انظار می خواهی چکار

 



مطالب مرتبط