شمع رخ حیدر را پروانه شدم

آباد نخواهم شد ویرانه شدم

من قبلِ نجف‌رفتن عاقل بودم

ایوان طلا دیدم و دیوانه شدم

«حیدر حیدر»

......

ساقی برسان؛ باده به کف می‌خواهم

عاشق شده‌ام شور و شعف می‌خواهم

من مشتعلِ عشق علی‌ام چه کنم؟

من مستم انگور نجف می‌خواهم

«حیدر حیدر»

......

آن لحظه که ذوالفقار، مولا برداشت

ترسید هر آن کس که به پیکر سر داشت 

در وقت مبارزه اباالفضلِ علی

بر بازوی خویش حرز یاحیدر داشت

«حیدر حیدر»

 



مطالب مرتبط

تورو خدا منو راه بده
تورو خدا منو راه بده

چهار شنبه, 07 مهر 1400

پخش
ای پسر غرور آفرین ام البنین ابالفضل
ای پسر غرور آفرین ام البنین ابالفضل

سه شنبه, 05 اردیبهشت 1402

پخش