تو روایت داریم بی هوا میزدنت با عصا میزدنت

تو رو هر گوشه خاک کربلا میزدنت

تو روایت داریم لحظه های آخر شمر اومد با خنجر

پیش چشم مادرت پیکر تو شد بی سر

سنگ انداختن بعضیا به پیکرت چنگ انداختن

نیزه هاشونو هماهنگ انداختن سنگ انداختن

نوحوا علی الحسین نوحوا علی الغریب

نوحوا علی الشهید شیب الخضیب

تو روایت داریم پاره شد پیروهنت پیرِمردا زدنت

زبونم لال اسبا رد شدن از بدنت

تو روایت داریم رو زمین پیکر تو روی نیزه سر تو

رفته از حال کنار بدنت خواهر تو

غوغا کردن نیزه هاشونو تو جسمت جا کردن

برا بردنِ سرت دعوا کردن غوغا کردن

نوحوا علی الحسین نوحوا علی الغریب

نوحوا علی الشهید شیب الخضیب

تو روایت داریم قصد قربت کردن تو رو غارت کردن

جلوی چشم همه بهت جسارت کردن

تو روایت داریم که عبا رم بردن معجرا رم بردن

هر چی که بود و نبود تو خیمه ها رم بردن

غارت کردن بعد عباس چقدر جرأت کردن

اینا به مال حرام عادت کردن غارت کردن

نوحوا علی الحسین نوحوا علی الغریب

نوحوا علی الشهید شیب الخضیب