حاجت زياد و درد زياد است و غم زياد
 چشم اميد بسته ام عباس جان به تو

لاجرعه مستها همگی یکدلندو بس
 مدیون چشمهای ابوفاضلندو بس

آماده ام دوباره مسلمان کنى مرا
 با یک نظر ابوذر و سلمان کنى مرا
 از جلوه های ذاتی چشمت بعید نیست
 یعقوب و خضر و نوح و سليمان کنى مرا
 كشكول خالى ام دو برابر گدا شده
 وقتش شده عطاى دوچندان کنى مرا
 خرده مگیر پشت حرم زوزه میکشم
 قلاده بسته ام سگ دربان کنى مرا
 باب الحسین میشوى و بنده ميخرى
 آماده ام که کلب نگهبان کنى مرا
 دست مرا ز دست جدايت جدا نكن
 هرگز مباد بى سر و سامان کنى مرا
 وقت ورود دسته به هیات خدا کند
 پاى علم بگيرى و قربان کنى مرا

 



مطالب مرتبط