مانند مادرم چقدر ميخورم زمين

تو خورده اي زمين ، من اگرميخورم زمين

 

تو بي كسم شدي و منم بي كست شدم

از تل تورا نديدم و دلواپست شدم

 

مانند دختران تو طاقت نداشتم

گفتي نيا به جان تو طاقت نداشتم

 

بي سر نباش و بي سروسامان نكن مرا

حالا كه آمدم تو پشيمان نكن مرا

 

با ديدن تو چنگ به مويم زدم حسين

بالا سر ِ تو كاش نمي آمدم حسين

 

پنجاه سال خواهري ام را چه ميكني؟

احساس هاي مادري ام را چه ميكني؟

 

وقتي كه پيكر تو زمين گير ِ نيزه هاست

زينب تمام زندگي اش زير ِ نيزه هاست

 

خواهر بميرد آه دگر دست و پا نزن

تنگ است جات مادرمان را صدا نزن

 



مطالب مرتبط

 آقای منی رویای منی
آقای منی رویای منی

سه شنبه, 18 خرداد 1400

پخش
شب جمعه بود مادرم میگفت
شب جمعه بود مادرم میگفت

چهار شنبه, 09 شهریور 1401

پخش