لحظهء آخرم تو آفتاب
یاد لبت آبی نمی‌نوشم
لباس خونیته تو آغوشم
ببین چه حالی داره زینب

منو که از یادت نبردی
تو که بالا سر همه رفتی
خرابه رفتی علقمه رفتی
پس کی میای کنار زینب

یه سال و نیمه دورم از یارم
امروز دیگه تموم می‌شه کارم
حسین بی سر و می‌بینم

با زخمایی که رو تنم مونده
می‌رم با این قدّی که خم مونده
دوباره مادر و می‌بینم




نمی‌دونم می‌دونی یا نه
چیا کشیده بعد تو زینب
خوشی ندیده بعد تو زینب
هنوز تو رُو به نِی می‌بینم

ساعت به ساعتش عذابه
روزا که نوحه خوندنه کارم
چِش روی هم شبا که می‌ذارم
کابوس بزم مِی می‌بینم

یه سال و نیم گذشت از اون روزا
می‌بینی کار دنیارو اما
بازم منو به شام آوردن

همینجا بود که بین نامحرم
به سر و صورتت خودم دیدم
چوب می‌زدن شراب می‌خوردن



مطالب مرتبط

اسوه شهید گمنام
اسوه شهید گمنام

دو شنبه, 22 دی 1399

پخش
ای یاس کبود من
ای یاس کبود من

دو شنبه, 22 دی 1399

پخش
اگر آن ماه نمونه
اگر آن ماه نمونه

یک شنبه, 29 اسفند 1400

پخش