ای که با آلوده‌ای چون من مدارا می‌کنی

دردهایم را به یک ناله مُداوا می‌کنی

 

تو کریم ِ سفره‌داری من گدایِ دوره گرد

باگدایِ خود همیشه با کَرَم تا می‌کنی

 

من‌که امروزم همیشه بدتر از دیروز شد

راحتم کن پس چرا امروز و فردا می‌کنی

 

تاجوانی دیده‌گریان عذر خواهی می‌کند

باملائک می‌نشینی و تماشا می‌کنی



مطالب مرتبط