من زینب غم‌پرورم اُمّ‌ حبیبه

ببین چه آمد بر سرم اُمّ‌ حبیبه

حق داشتی نشناختی که زینبم من

شد پیر بانوی حرم اُمّ‌ حبیبه

باور نمیکردی ببینی بی حسینم

من‌ هم نمیشد باورم اُمّ‌ حبیبه

این سر که بر نی میکند قرآن تلاوت

باشد سر برادرم اُمّ‌ حبیبه

در کربلا لب تشنه او را سر بریدند

در پیش چشمان ترم اُمّ‌ حبیبه

هجده عزیزم را به خاک و خون کشیدند

از اصغرم تا اکبرم اُمّ‌ حبیبه

بگو به اینها صدقه بر ما حرام است

من دختر پیغمبرم اُمّ‌ حبیبه

امروزِ زینب را نبین من روزگاری 

بودم در اینجا محترم اُمّ‌ حبیبه

پرده نشین کوفه بودم من که حالا 

در کوچه ها دربه درم اُمّ‌ حبیبه

یادت می آید موی ما را شانه میزد

پهلو شکسته مادرم اُمّ‌ حبیبه

یادت می آید در مدینه با تو گفتم

هستی تو مثل خواهرم اُمّ‌ حبیبه

سر بسته میگویم برایم خواهری کن

فکری برای معجرم اُمّ‌ حبیبه



مطالب مرتبط

اگر آن ماه نمونه
اگر آن ماه نمونه

یک شنبه, 29 اسفند 1400

پخش
اسوه شهید گمنام
اسوه شهید گمنام

دو شنبه, 22 دی 1399

پخش
ای یاس کبود من
ای یاس کبود من

دو شنبه, 22 دی 1399

پخش