رها کنيد دگر صحبت مداوا را
فراق گر نکُشد - وصل مي کشد ما را
تمام عمر تو ما را نظاره کردي و ما
نديده ايم هنوز آن جما ل زيبا را
نسيم صبح ز راهي که آمدي بر گرد
ببر سلا م ز من آن عزيز زهرا را
تمام عمر به خورشيد و ماه ناز کنم
اگر به خانه تاريک من نهي پا را